این روزهــــا ...
این روزهــــا زیادی ساکتــــ شده ام
حرفــــ هایم نمی دانم چــــرا به جای گلــــو
از چشــــم هایم بیرونــــ می آیند...
حرفــــ هایم نمی دانم چــــرا به جای گلــــو
از چشــــم هایم بیرونــــ می آیند...

نظرات شما عزیزان:
برای انچه نشد انچه شکست انچه گذشت حسرت نخور زندگی اگر اسان بود با گریه اغاز نمیشد..gif)
.gif)
میروم تا در آغوش خاک قرار گیرم ، و تمام خاطراتمان را به خاک بسپارم
چون دیگر بعد تو پناهی بهتر از آغوش خاک ندارم . . .
چون دیگر بعد تو پناهی بهتر از آغوش خاک ندارم . . .
یادت باشد …
من اینجا کنار همین رویاهای زودگذر …
به انتظار آمدن تو …
خط های سفید جاده را می شمارم …
من اینجا کنار همین رویاهای زودگذر …
به انتظار آمدن تو …
خط های سفید جاده را می شمارم …
علی دهقان 

ساعت16:28---11 تير 1393
انگار قرار نیست با تو بی حساب شوم . . . سالهاست که رفته ای اما . . . هنوز هم اشکهایم دارند حساب “ دیدنت ” را با چشم هایم صاف می کنند
باران که می آید
حضور مبهم یک هیچ مرا فرا می گیرد
تپش های قلبم به شماره می افتد
دم می رود و بازدم به سختی باز می گردد
دلم سخت می گیرد.
باران که می آید
حضور مبهم یک هیچ مرا فرا می گیرد
تپش های قلبم به شماره می افتد
دم می رود و بازدم به سختی باز می گردد
دلم سخت می گیرد.
خوشــــــــــبختی داشتن کســـــی است
که بیشـــتر از خـــودش
تــ ــ ــ ــ ــو را بــخواهد
...
و
بیشـــتر از تــ ـ ـ ـ ـــو
هیـــــ♥ــــــچ نخواهد
و
تــــــ♥ــــو ...
برایش تـــ ــ ــ ــمام زندگی باشی ...
رفتنـــت ..
نبودنت !
نــ ـ ــآمردیــت ,
نـﮧ اذیتـم کردُ نـﮧ حتـﮯ , ثآنیـه اﮮ , برآم سوآل شد !
فقــــــط ..
یـڪ بغض خفـه ام میکنــد ..
چگونـﮧ نگآهــت کرد ؟؟
ڪـﮧ مرآ تنهــآ گذآشتـﮯ ...
بدون تـــــــــــــــو،
مدتهاست كه ديگر،
خوش نميگذرد،
فقط ميگذرد...!!!
مدتهاست كه ديگر،
خوش نميگذرد،
فقط ميگذرد...!!!
خدایا کم آورده ام...
در لیست آدم هایت اشتباهی شده!
اسم من که ایوب نیست!
در لیست آدم هایت اشتباهی شده!
اسم من که ایوب نیست!
آدم ها می آیند
زندگی می کنند
می میرند و می روند
اما فاجعه ی زندگانی تو
آن دم آغاز می شود که
آدمی می رود اما نمی میرد!
می ماند
و نبودنش در بودن تو
چنان ته نشین می شود
که تو می میری
در حالی که زنده ای...
زندگی می کنند
می میرند و می روند
اما فاجعه ی زندگانی تو
آن دم آغاز می شود که
آدمی می رود اما نمی میرد!
می ماند
و نبودنش در بودن تو
چنان ته نشین می شود
که تو می میری
در حالی که زنده ای...
نمیتوانم وزن سیریه شکم خود را با وزن سنج کودک گرسنه ی لب خیابان اندازه بگیرم
سر کلاس آیین نامه نشسته بودیم سرهنگ گفت کجا دور زدن ممنوعه یکی پا شد و گفت تو رفاقت
خیلی خیلی قشنگ بود لایک
چــه تـــلخ است "علاقه ای "که "عادت "شود . . .
"عـــادتی "که "باور "شود . . .
"بـــاوری" که "خاطره "شود . . .
و "خاطره ای" که "درد "شود
گاهی شعر سراغم را میگیرد؛
گاهی...
هوای تو!
فرقی نمیکند....
هر دو
ختم میشوند به
دلتنگی من!!!
هر چه می روم ،
نمی رسم . . .
گاهی با خود فکر می کنم . . .
نکند من باشم
کلاغ آخر قصه ها !